هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌ها و ناملایمات زندگی خود می‌گوید. او از روزگار ناسازگار، دوری از یار، تنهایی و بی‌کسی شکایت دارد. خاطرات گذشته و کودکی را به یاد می‌آورد و از عشق نافرجام و پریشان‌حالی خود سخن می‌گوید. در نهایت، از صبا می‌خواهد که پیام او را به یار برساند و از کارساز می‌خواهد که مشکلاتش را حل کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۳ - اقبال من

تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من

خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من

با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من

روزگار اینسان که خواهد بی کس و تنها مرا
سایه هم ترسم نیاید دیگر از دنبال من

قمری بی آشیانم بر لب بام وفا
دانه و آبم ندادی مشکن آخر بال من

بازگرداندم عنان عمر با خیل خیال
خاطرات کودکی آمد به استقبال من

خرد و زیبا بودی و زلف پریشان تو بود
از کتاب عشق اوراق سیاه فال من

ای صبا گر دیدی آن مجموعه گل را بگو
خوش پراکندی ز هم شیرازه آمال من

کار و کوشش را حوالت گر بود با کارساز
شهریارا حل مشکلها کند حلال من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲ - گلهٔ خاموش
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴ - جلوه جواله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.