هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شهریار، بیانگر درد دل شاعر و ارتباط عمیق او با موسیقی و عشق است. شاعر از سوز دل، یاد یار، وصف طبیعت و ارتباط با معشوق الهی سخن می‌گوید. در این شعر، از تشبیهات زیبا مانند باد و زلف یار، پروانه و شمع، و تیشه فرهاد استفاده شده است. همچنین، شاعر به عشق الهی و توحید اشاره می‌کند و شعر را با نوای ساز و غزل به پایان می‌برد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۶ - ساز صبا

بزن که سوز دل من به ساز می گوئی
ز ساز دل چه شنیدی که باز می گوئی

مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز
به گوش دل سخنی دلنواز می گوئی

مگر حکایت پروانه می کنی با شمع
که شرح قصه به سوز و گداز می گوئی

به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین
گهی ز شور و گه از شاهناز می گوئی

کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز می گوئی

به پای چشمه طبع من این بلند سرود
به سرفرازی آن سروناز می گوئی

به سر رسید شب و داستان به سر نرسید
مگر فسانه ی زلف دراز می گوئی

بسوی عرش الهی گشوده ام پر و بال
بزن که قصه‌ی راز و نیاز می گوئی

نوای ساز تو خواند ترانه‌ی توحید
حقیقتی به زبان مجاز می گوئی

ترانه غزل شهریار و ساز صباست
بزن که سوز دل من به ساز می گوئی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵ - چشمه ابدیت
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷ - شاهد گمراه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.