هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی و ستایش‌آمیز است که به زیبایی و عظمت معشوق (احتمالاً معنوی یا الهی) می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر پرطنین مانند چرخ گردان، عقل پیر، و معراج، به توصیف جایگاه رفیع معشوق می‌پردازد و او را بی‌همتا و برتر از همه‌ی عالم‌ها می‌داند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند حکمت، عرفان، و بهشت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳

ای تماشاگاه جانها صورت زیبای تو
وی کلاه فرق مردان پای تابهٔ پای تو

چرخ گردان در طواف خانهٔ تمکین تو
عقل پیر احسنت گوی حکمت برنای تو

چون خجل کردی دو عالم را پدید آمد ز رشگ
کحل ما زاغ‌البصر در دیدهٔ بینای تو

پاسبانان در و بام تواند اجرام چرخ
نایبان اندر زمین هستند شرع آرای تو

خلد را نور جمال از روی جان افروز تست
حور را عطر عذار از موی عنبرسای تو

کو یکی سلطان درین ایوان که او هم تخت تست
کو یکی رستم درین میدان که او همتای تو

کی فتند در خاک هنگام شفاعت گفت تو
ای ندیده بر زمین کس سایهٔ بالای تو

در شب معراج همراهت نبودی جبرییل
گر براق او نبودی همت والای تو

تا برونت آورد یزدان از نگارستان غیب
هر دو عالم کرد در حین روی سوی رای تو

ای مبارز راکبی کز صخره تا زهره بجست
خنگ زیور مرکب خوش گام ره پیمای تو

عرش چون فردوس اعلا سایبان تخت تست
زان که بهر خود ندارد سایبان مولای تو

گشت سیراب از شراب علم تو خلق دو کون
چون نگه کردیم تا لب بود پر دریای تو

ای دریغا گر بدندی تا بدیدندی به چشم
هم خلیل و هم کلیم آن حسن روح افزای تو

آن یکی از دیده کردی خدمت نعلین تو
وان دگر از مژه رفتی بی تکلف جای تو

در بهشت از بهر خودبینی نباشد آینه
آینهٔ سیمین‌بر آن آنجا بود سیمای تو

نیست امید سنایی در مقامات فزع
جز کف بخشنده و مهر جهان بخشای تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مرثیهٔ تاج‌الدین ابوبکر
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - دریغاگویی از نااهلی روزگار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.