هوش مصنوعی: شاعر خطاب به خاقانی می‌گوید که به مقام و جایگاه دنیوی مغرور نشود، چرا که حتی پادشاهان بزرگی مانند بهمن و جمشید نیز رفتند و جهان به روال خود ادامه داد. او تأکید می‌کند که تغییراتی در جهان رخ نداده و همه چیز مطابق تقدیر الهی است. در نهایت، همه می‌میریم و جهان به کار خود ادامه می‌دهد تا روز قیامت که همه‌چیز نابود می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ و قیامت ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند

خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا

کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا

رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا

نه در نبات این بدلی آمد از قدر
نه در نجوم آن خللی آمد از قضا

ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود
دور فلک به کار و قرار زمین بجا

و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار
بند فلک گسسته و جرم زمین هبا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴ - در شکر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.