۳۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹ - در بیان دوستی و دشمنی خلق

دوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانیا
آن زمان کاقبال بی‌ادبار بینی بر درت

تا تو دولت داری آن کت دوست‌تر دشمن‌تر است
ز آن که نتواند که بیند شاهد خود در برت

پس چو دولت روی برتابد تو را از هر که هست
دوست تر گشت آنکه بود از ابتدا دشمن ترت

دشمن معشوق خود را دوست دارد هر کسی
این قیاس از خویشتن کن گر نیاید باورت

دوست از نزدیکی دولت شد اول دشمنت
دشمن از دوری دولت شد به آخر غم خورت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸ - در مدح جمال الانام حسام الدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰ - در مدح جلال الدین الخزاری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.