۳۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۲ - در تقاضای ده شتر از امیر الحاج

ای که هر دم ز تبت خلقت
صد شتر بار مشک در سفرند

گردن اشتران دهی پر زر
به کسانی که سرور هنرند

تا تو اشتر سواری اندر فید
خار و حنظل به فید گلشکرند

پیش اشتر دلی چو خاقانی
یاد تو جز به جام جم نخورند

دوش در ره بمانده‌اند مرا
اشتری ده که زیر بار درند

اشتری ده ه بار من بکشد
ور فروشم به تازیی بخرند

ور بندهی دهمت صد دشنام
که یکی ز آن به اشتری نبرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱ - در هجو شهر زوری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.