هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از کسی می‌خواهد که به او شتری بدهد تا بارش را حمل کند. او اشاره می‌کند که حتی اگر شتر را بفروشد یا در ازای آن دشنام دریافت کند، باز هم ارزشش را دارد. همچنین، شاعر به هنر و جایگاه بلند هنرمندان اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر به دلیل استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق ادبی، برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. درک کامل معانی و ظرافت‌های شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۵۲ - در تقاضای ده شتر از امیر الحاج

ای که هر دم ز تبت خلقت
صد شتر بار مشک در سفرند

گردن اشتران دهی پر زر
به کسانی که سرور هنرند

تا تو اشتر سواری اندر فید
خار و حنظل به فید گلشکرند

پیش اشتر دلی چو خاقانی
یاد تو جز به جام جم نخورند

دوش در ره بمانده‌اند مرا
اشتری ده که زیر بار درند

اشتری ده ه بار من بکشد
ور فروشم به تازیی بخرند

ور بندهی دهمت صد دشنام
که یکی ز آن به اشتری نبرند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱ - در هجو شهر زوری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.