هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی، درد و رنج زندگی سخن می‌گوید. او از گذشت عمر، بی‌عدالتی جهان و از دست دادن عزیزان شکایت دارد. احساس ناتوانی در برابر تقدیر و بی‌پناهی در برابر مشکلات از مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی، ناامیدی و غم موجود در متن برای درک و پردازش مناسب، به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات تاریخی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۰

روز عمر آمد به پیشین ای دریغ
کار بر نامد به آئین ای دریغ

سینه چون صبح پسین خواهم درید
کآفتاب آمد به پیشین ای دریغ

سخت نومیدم ز امید بهی
درد نومیدی من بین ای دریغ

غصهٔ بی‌طالعی بین کز فلک
درد هست و نیست تسکین ای دریغ

آب رویم رفت و زیر آب چشم
روی چون آب است پرچین ای دریغ

چرخ را جمشید و افریدون نماند
کز من مسکین کشد کین ای دریغ

آسمان نطع مرادم برفشاند
نه شهش ماند و نه فرزین ای دریغ

صاعقه بربام عمر من گذشت
نه درش ماند و نه پرچین ای دریغ

از دهان دین برآمد آه آه
چون فرو شد ناصر دین ای دریغ

مرغزار جان طلب خاقانیا
کخور گیتی است سنگین ای دریغ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.