هوش مصنوعی: این متن به ستایش دو گوهر پیامبری و کرم (بخشش) می‌پردازد که هر دو ریشه در ذات انسان دارند. شاعر بیان می‌کند که با پایان یافتن دوره پیامبری، ارزش‌های رادمردی و بخشش همچنان پابرجا هستند. او به ستایش فردی به نام تاج‌الدین می‌پردازد که دارای صفات برجسته‌ای مانند بخشش و رهبری است و او را با چهره‌های مقدسی مانند عیسی و خضر مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی پیچیده‌ای است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و ادبی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۳۱ - در مدح تاج الدین

دو گهر دان پیمبری و کرم
زاده از کان کاینات بهم

هر دو را کوهسار مغز بشر
هر دو را افتاب نور قدم

ز آفرینش درخت انسی راست
بیخ پیغمبری و شاخ کرم

دهر بیخ پیمبری بگسست
شاخ رادی به تیغ کرد قلم

نه پیمبر بزاد از کیهان
نه نبی خود بزاید از عالم

بس که روز پیمبری که گذشت
ندمد صبح رادمردی هم

حکم حق تا در نبوت بست
بست گردون در فتوت هم

نه نه گرچه پیمبری شد ختم
راد مردی برفت باز عدم

کاشکارا چو روز می‌بینی
آفتاب کرم در اوج همم

آفتاب کرم کجاست به ری
اهل همت کراست ز اهل عجم

سروری دارد آنکه قالب جود
کند احیا چو عیسی مریم

گوهر تاج ملک، تاج الدین
کوست سردار گوهر آدم

حاسد خاک پای او کعبه
تشنهٔ آب دست او زمزم

کرمش چشمه سار مشرب خضر
قلمش سر بهای خاتم جم

سر تیغ و زبانهٔ قلمش
هست دندانه چو لب خاتم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰ - در هجو
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲ - این قطعه را در جواب قصیدهٔ رشید وطواط گفته است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.