هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی شروانی، شاعر پرآوازهٔ فارسی، بیانگر نارضایتی و شکایت از روزگار و تقدیر است. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، از ناملایمات زندگی و بی‌عدالتی‌های روزگار گلایه می‌کند و از فراز و نشیب‌های زندگی سخن می‌گوید. او همچنین به موضوعاتی مانند هنر، خرد، و ارزش‌های انسانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و درک آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۱۰

ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی
کآیینهٔ خسان را زنگارها زدائی

هر ساعتم به نوعی درد کهن فزائی
چون من ز دست رفتم انگشت بر که خائی؟

بر سختهٔ تمام تا چند بر گرائی
دانستهٔ عیارم تا چندم آزمائی؟

پیروزه‌وار یک دم بر یک صفت نپائی
تا چند خس پذیری؟ آخر نه کهربائی

خردم بسودی آخر در دور آسیائی
بی‌خردگی رها کن خردم چو جو چه سائی

چون صوفیان صورت در نیلگون وطائی
لیک از صفت چو ایشان دور از صف صفائی

الحق کثیف رایی گرچه لطیف جایی
یکتا بر آن کسی کز طفلی بود دوتائی

آن کز دهانهٔ گاز خورد آب ناسزایی
بر زر بخت آن کس بخشی تو کیمیائی

از آفتاب دولت آن راست روشنایی
کو رخنه کرد روزن پشت از فراخ نایی

خاقانیا نمانده است آب هنر نمائی
ای سوخته توانی کاین خام کم درائی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.