هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و معنوی، به ستایش قدرت و لطف الهی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که همه چیز از خداوند سرچشمه می‌گیرد و اوست که می‌تواند هر چیزی را از عدم به وجود آورد. همچنین، به موضوعاتی مانند توکل به خدا، عدالت الهی و برتری حق بر باطل اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی موجود در این شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده، فهم آن را برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۳۴۹

صانعا شکر تو واجب شمرم
که وجود همه ممکن تو کنی

کائنا من کان خاک در توست
که زخاک این همه کائن تو کنی

گرچه از وجه عدم عین وجود
نتوان کرد ولیکن تو کنی

دل خاقانی اگر کوه غم است
هم در آن کوه معاون تو کنی

تو خزائن نهی اندر نفسش
وز صفا مهر خزائن تو کنی

گر حسودانش مساوی گویند
آن مساویش محاسن تو کنی

امن و بیم از تو همی دارد و بس
که تو سوزانی و ساکن تو کنی

ور ره امن تو پیش آری هم
در ره بیم هم ایمن تو کنی

طاعنان خسته دلش می‌دارند
خار در دیدهٔ طاعن تو کنی

تاج بر فرق محمد تو نهی
خاک بر تارک کاهن تو کنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۸ - در مرثیهٔ سلطان شرق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.