هوش مصنوعی: متن داستان خری را روایت می‌کند که از روستا فرار می‌کند و با رهایی از بار و بندها، در بیابان شادمان می‌تازد. روستایی که خر از دستش رفته، با طنز و کنایه به این اتفاق واکنش نشان می‌دهد. در پایان، متن با اشاره به انسان‌های نادان و سرمست که در روز سختی دست نیاز دراز می‌کنند، اما پاسخی دریافت نمی‌کنند، پایان می‌یابد.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم تمثیلی و طنزآمیز است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن دارد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم و کنایه‌ها ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۹

خری از روستائیی بگریخت
جل بیفکند و پاردم بگسیخت

در بیابان چو گور خر می‌تاخت
بانگ می‌کرد و جفته می‌انداخت

که به جان آمده ز محنت و بند
داغ و بیطار و بار و پشماگند

شادمانا و خرما که منم
که ازین پس به کام خویشتنم

روستایی چو خر برفت از دست
گفت ای نابکار صبرم هست

پس بخواهی به وقت جو گفتن
که خری بد ز پایگه رفتن

به مزاحت نگفتم این گفتار
هزل بگذار و جد ازو بردار

همچنین مرد جاهل سرمست
روز درماندگی بخاید دست

ندهند آنچه قیمتش ندهی
نشود کاسهٔ پر ز دیگ تهی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.