هوش مصنوعی:
در این متن، یک گفتوگوی بین یک فرد زیرک و یک ابله درباره والی شهر که به گدایی متهم شده است، نقل میشود. ابله استدلال میکند که ثروت والی از اشک کودکان و خون یتیمان جمعآوری شده است و هر کسی که خواهان چیزی باشد، مانند گدا عمل میکند، حتی اگر مانند سلیمان یا قارون ثروتمند باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم انتقادی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند استثمار و بیعدالتی اجتماعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۰ - فیالحکمة
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
آن همه برگ و نوا دانی که آنجا از کجاست
در و مروارید طوقش اشک اطفال منست
لعل و یاقوت ستامش خون ایتام شماست
او که تا آب سبو پیوسته از ما خواسته است
گر بجویی تا به مغز استخوانش زان ماست
خواستن کدیه است خواهی عشر خوان خواهی خراج
زانکه گر ده نام باشد یک حقیقت را رواست
چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی
هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
آن همه برگ و نوا دانی که آنجا از کجاست
در و مروارید طوقش اشک اطفال منست
لعل و یاقوت ستامش خون ایتام شماست
او که تا آب سبو پیوسته از ما خواسته است
گر بجویی تا به مغز استخوانش زان ماست
خواستن کدیه است خواهی عشر خوان خواهی خراج
زانکه گر ده نام باشد یک حقیقت را رواست
چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی
هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
۱۶۹۹
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹ - در محمدت صاحب ناصرالدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱ - در مدح مجدالدین ابوطالب نعمه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.