هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی و اخلاقی است که در آن شاعر از بخشندگی و قدرت بی‌پایان خداوند سخن می‌گوید و به بیان ناتوانی انسان در برابر عظمت او می‌پردازد. همچنین، شاعر از خدمت طولانی خود به خداوند یاد می‌کند و از غم و تنهایی خود می‌نالد. در پایان، او از خداوند می‌خواهد که بر او سایه افکند و از تقصیراتش بگذرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و دینی است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۷ - در شکایت و طلب احسان از مخدوم

ای خداوندی کز غایت احسان و سخا
ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست

جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شده‌اند
مگرش طبع سقنقور و دم کافورست

بنده را خدمت پیوستهٔ ده ساله مگیر
کز قرابات نفور و ز وطن مهجورست

ده قصیده است و چهل قطعه همه مدحت تو
که به اطراف جهان منتشر و مشهورست

با چنین سابقه کس را به چنین روز که دید
کز غم راتبه روزش چو شب دیجورست

سعی کن سعی که در باب چنین خدمتگار
سعی تو اندک و بسیار همه مشکورست

بر سرش سایه فکن هین که در افواه افتاد
که ز تقصیر فلان کار فلان بی‌نورست

اندرین شدت گرما که ز تاثیر تموز
بانگ جزد از تف خورشید چو نفخ صورست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸ - در هجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.