هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از لطف و بخشش خداوند سپاسگزاری می‌کند و بیان می‌کند که با وجود مشکلات و انتظارات طولانی، روزهایش روشن و خجسته شده است. او از ناامیدی و دردهای روحی خود می‌گوید و در پایان، از قطع شدن سنت‌های نیکو مانند صله و زکات اظهار تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به ناامیدی و دردهای روحی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۰ - در طلب احسان

گفتم چو لطف بار خدایم قبول کرد
جانم ز قهر و غصهٔ ایام رسته شد

گفتم چو صبح وعدهٔ انعام او دمید
روزیم فاضل آمد و روزم خجسته شد

خود بعد انتظار درازم گلو گرفت
نومیدیم که جانم از آن درد خسته شد

گیرم که سنت صله برخاست از جهان
آخر در زکوة چرا نیز بسته شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱ - در طلب کاغذ گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.