هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تنهایی، بینوایی و دوری از معشوق شکایت میکند. او از تاریکی شبهایش میگوید و آرزو میکند که شمعهایی بیایند و این تاریکی را روشن کنند. شاعر از معشوق میخواهد که پارهای از اعتقادش را برایش بفرستد تا شبش را روشن و حجرهاش را گلشن کند. در غیر این صورت، از معشوق میخواهد که فراش سرای مکرمت را نصب کند تا کمی روغن برای روشنایی فراهم شود.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۲۱۷ - درخواست روشنایی کند
گنبد پیروزه گون بااختران سیم رنگ
هر شبی تا روز وصف بی نوایی من کند
روزگار بینوایی وصل را هجران دهد
اتفاق تنگ دستی دوست را دشمن کند
صعب و تاریکست دوراز وصل تو شبهای من
شمعها باید که این تاریک را روشن کند
پارهای ازاعتقاد خویش نزد من فرست
تاشبم را روشن و این حجره را گلشن کند
ورنه فراش سرای مکرمت را نصب کن
تا دو دانگی در وجوه یک منی روغن کند
هر شبی تا روز وصف بی نوایی من کند
روزگار بینوایی وصل را هجران دهد
اتفاق تنگ دستی دوست را دشمن کند
صعب و تاریکست دوراز وصل تو شبهای من
شمعها باید که این تاریک را روشن کند
پارهای ازاعتقاد خویش نزد من فرست
تاشبم را روشن و این حجره را گلشن کند
ورنه فراش سرای مکرمت را نصب کن
تا دو دانگی در وجوه یک منی روغن کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶ - در مدح
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸ - ممدوح برای حکیم خلعتی فرستاده در شکر آن گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.