هوش مصنوعی:
شاعر در این مرثیه به سوگ موئیدالدین پرداخته و بیان میکند که هرچند دیگران نیز در این زمینه شعر سرودهاند، او نیز میخواهد با سرودن شعری تسلیبخش باشد. اما پس از آن، احساس میکند که سخنش در جهان معنا رشد نمیکند. او از تنگدلی و اسارت در قفس دنیا میگوید و از باد فضل الهی درخواست کمک میکند. در پایان، خطاب به موئیدالدین میگوید که عالم کون مختصر است و او را به دنیای دیگر فرا میخواند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، موضوع مرثیه و سوگواری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۵۴ - در مرثیه
در مرثیهٔ موئیدالدین
هرکس اثری همی نماید
گفتم که تشبهی کنم نیز
باشد که تسلیی فزاید
لیکن پس از آن جهان معنی
خود طبع سخن همی نزاید
با این همه شرح حال شرطست
شرطی نه که طبع هرزه لاید
در جوف سپهر تنگدل بود
عنقا به قفس درون نیاید
میگفت کجاست باد فضلی
کم زین سر خاک در رباید
یزدان که گرهگشای فضلش
بند قدر و قضا گشاید
بشنید به استماع لایق
چونان که جز آنچنان نشاید
لطفش به رسالت اجل گفت
کاین زبدهٔ صنع می چه باید
بر شاخ مزاج بلبل جانت
تا چند نوای غم سراید
گر مختصرست عالم کون
رای تو بدو نمیگراید
بخرام که سکنهٔ دگر هست
تا آن دگرت چگونه آید
هرکس اثری همی نماید
گفتم که تشبهی کنم نیز
باشد که تسلیی فزاید
لیکن پس از آن جهان معنی
خود طبع سخن همی نزاید
با این همه شرح حال شرطست
شرطی نه که طبع هرزه لاید
در جوف سپهر تنگدل بود
عنقا به قفس درون نیاید
میگفت کجاست باد فضلی
کم زین سر خاک در رباید
یزدان که گرهگشای فضلش
بند قدر و قضا گشاید
بشنید به استماع لایق
چونان که جز آنچنان نشاید
لطفش به رسالت اجل گفت
کاین زبدهٔ صنع می چه باید
بر شاخ مزاج بلبل جانت
تا چند نوای غم سراید
گر مختصرست عالم کون
رای تو بدو نمیگراید
بخرام که سکنهٔ دگر هست
تا آن دگرت چگونه آید
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵ - در مفارقت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.