هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی ملکشاه، مردی عرب به دربار رفت و از پادشاه درخواست صد دینار برای سفر حج کرد تا در کعبه برای پادشاه دعا کند. پادشاه با سخاوت دستور داد دو برابر مبلغ درخواستی به او داده شود و از او خواست که در سفر حج به یاد پادشاه باشد و برایش دعا کند.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و مذهبی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و آموزنده است. همچنین زبان آن ساده و روایت آن جذاب است.

شمارهٔ ۲۶۵ - مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی

حکایت است به فضل استماع فرمایند
به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار

به روزگار ملکشه عرابیی خج کول
مگر به بارگهش رفت از قضا گه بار

سؤال کرد که امسال عزم حج دارم
مرا اگر بدهد پادشاه صد دینار

چو حلقهٔ در کعبه بگیرم از سر صدق
برای دولت و عمرش دعا کنم بسیار

چو پادشه بشنید این سخن به خازن گفت
که آنچه خواست عرابی برو دوچندان آر

برفت خازن و آورد و پیش شه بنهاد
به لطف گفت شه او را که سید این بردار

سپاس دار و بدان کین دویست دینارست
صدست زاد ترا و کرای و پای افزار

صد دگر به خموشانه می‌دهم رشوت
نه بهر من ز برای خدای را زنهار

که چون به کعبهٔ رسی هیچ یاد من نکنی
که از وکیل دربد تباه گردد کار
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۶ - در عذر تقصیر نرفتن پیش ممدوح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.