هوش مصنوعی:
شاعر بیان میکند که از رنج و سختیهای زندگی خسته شده و حاضر است در ازای آرامش، حتی پذیرای پارهای سیاهی (رنج) باشد، اما دیگر تحمل دردسر بیشتری را ندارد. او همچنین اشاره میکند که دلش از سیاهیهای زندگی سیر شده، اما دیگران هنوز از سپیدکاری (نیکویی) او سیر نشدهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی درباره رنج و زندگی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۰۱ - از نجیبالدین کاتب سیاهی خواهد
اگر به رنج ندارد اجل نجیبالدین
که هیچ رنج مبادش ز عالم بدکیش
به پارهای سیهی بر سرم نهد منت
به شرط آنکه دگر دردسر نیارم بیش
به وقت خواندن این قطعه دانم این معنی
به گوشهٔ دل او بگذرد که ای درویش
دل من از سیهی دادن تو سیر آمد
دل تو سیر نگشت از سپیدکاری خویش
که هیچ رنج مبادش ز عالم بدکیش
به پارهای سیهی بر سرم نهد منت
به شرط آنکه دگر دردسر نیارم بیش
به وقت خواندن این قطعه دانم این معنی
به گوشهٔ دل او بگذرد که ای درویش
دل من از سیهی دادن تو سیر آمد
دل تو سیر نگشت از سپیدکاری خویش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲ - امیر شجاعی شاعر در قدح انوری گفته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.