هوش مصنوعی:
شاعر از خواجهای مبارک و شفیق درخواست میکند که از خون بچهی تاک (شراب) برای او بفرستد تا به یاد خواجه، جامهای شراب را پر کند. این شعر با استفاده از استعارههای زیبا، شراب را به خون و ویژگیهای آن را به مشک و عقیق تشبیه میکند.
رده سنی:
18+
این شعر شامل مفاهیم عرفانی و اشاره به مصرف شراب است که برای درک عمیقتر و جلوگیری از سوءبرداشت، مناسب مخاطبان بزرگسال است.
شمارهٔ ۳۱۵ - شراب خواهد
ای خواجهٔ مبارک بر بندگان شفیق
فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق
لختی ز خون بچهٔ تاکم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق
تا ما به یاد خواجه دگربار پر کنیم
از باده خون اکحل و قیفال و باسلیق
فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق
لختی ز خون بچهٔ تاکم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق
تا ما به یاد خواجه دگربار پر کنیم
از باده خون اکحل و قیفال و باسلیق
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶ - در هجو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.