هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و التماس به معشوق سخن می‌گوید. او از پنهان کردن احساساتش خسته شده و تصمیم به بیان آن‌ها گرفته است. شاعر حاضر به فداکاری و قربانی کردن خود برای معشوق است و از او طلب بخشش و توجه می‌کند. همچنین، او به شرایط دشوار خود اشاره می‌کند و بیان می‌کند که حتی اگر چیزی برای عرضه نداشته باشد، باز هم تلاش خواهد کرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۶۲ - التماس کفش کند

فخر دین یک التماسست از توام
روزها شد تا همی پنهان کنم

خرده اکنون در میان خواهم نهاد
بر تو و بر خویشتن آسان کنم

کبشکی داری اگر بخشی به من
خویشتن در پیش تو قربان کنم

شکرهای آن کنم وانگاه چه
تا به کی تا کائنا من کان کنم

ور بفرمایی که دندان برکشم
سهل باشد برکشم فرمان کنم

بر میانم گر معد نبود خلال
چوبکی یابم که در دندان کنم

لیک از این پس در میان دوستانت
بس مساوی کز برای آن کنم

چیزهایی گویمت حقا که سگ
نان نبوید نیز اگر بر نان کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۳ - در حسب حال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.