هوش مصنوعی: این متن درباره شخصی است که سی سال شعر باطل می‌گفته و خداوند به او پیروزی‌هایی داده است. اکنون که او به حقیقت شرع روی آورده، پرسش می‌شود که چه اعتقادی باید داشته باشد تا روزی‌اش دوباره برگردد. شاعر اشاره می‌کند که عاقلان از این اختیار درس می‌گیرند و تشنگی‌شان را با باران نوروزی سیراب نمی‌کنند. همچنین، او از بارهای عار شعر نفس خود و نور شرع در جانش سخن می‌گوید. در نهایت، تأکید می‌شود که تا زمانی که فرد در وزن و بحر شعر غرق است، نمی‌تواند حقیقت شرع را درک کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۶۰ - حسب حال

کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت
خدای بر همه کامیش داد پیروزی

کنون که روی نهد جمله در حقیقت شرع
چه اعتقاد کنی باز گیردش روزی

برو که عاقل از این اختیار آن بیند
که کشت تشنه نبیند ز ابر نوروزی

ز شعر نفس تو آن بارهای عار کشید
که چون هلال به طفلی درآیدش کوزی

ز شرع جان تو آن شعلهای نور کشد
کزو به هر فلکی آفتابی افروزی

ولیک تا تو همان عود وزن می‌سازی
ولیک تا تو همان عود بحر می‌سوزی

تو حرف شرع کی آری برون ز مخرج شعر
تو علم آنت نباشد کزین در آن توزی

توراء شرع به آخر همی بری و خطاست
چو عین شعر به آخر بری بیاموزی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۹ - در مذمت کسی گفته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۱ - در مدح فیروزشاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.