هوش مصنوعی: این شعر به ستایش یک قهرمان یا پادشاه می‌پردازد که با شجاعت و مهارت خود به پیروزی‌های بزرگی دست یافته است. شاعر از قدرت، نصرت الهی، و توانایی‌های نظامی و مدیریتی این فرد سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که او بتواند فتنه‌ها را از بین ببرد. همچنین، اشاراتی به طبیعت و نمادهای جنگ مانند شمشیر و نیزه وجود دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم پیچیده‌ای مانند جنگ، قدرت، و ستایش است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به درک ادبی نسبتاً بالایی دارد.

شمارهٔ ۴۶۱ - در مدح فیروزشاه

ای رفته به فرخی و فیروزی
باز آمده در ضمان بهروزی

از لالهٔ رمح و سبزهٔ خنجر
در باغ مصاف کرده نوروزی

چون تیر نهاده کار عالم را
یک ساعته در کمان تو کوزی

تو ناصر دینی و ازین معنی
یزدان همه نصرتت کند روزی

در حمله درنده‌ای و دوزنده
صف می‌دری و جگر همی دوزی

پروانه سمندر ظفر باشد
چون مشعلهٔ سنان برافروزی

فرزین بنهی به عرصه رستم را
آنجا که به لعب اسب کین توزی

صد شه به پیاده‌ای براندازد
آنرا که تو بازیی درآموزی

می‌ساز به اختیار من بنده
تا خرمن فتنها همی سوزی

ای روز مخالفانت شب گشته
می‌خور به مراد دل شبانروزی
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۰ - حسب حال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۲ - در هجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.