هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که پس از یک دیدار کوتاه با معشوق، چنان دگرگون شده که جز باد چیزی از او باقی نمانده است. او از شرمساری می‌گوید که اگر فردا از او بپرسند که آیا هنوز دل‌بسته است، با وجود زنده بودن دلش، از پاسخ دادن شرم دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

رباعی شمارهٔ ۳۴

دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست
کز من اثری نماند جز باد به دست

از شرم بمیرم ار بپرسی فردا
کان دلشده زنده هست گویند که هست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.