هوش مصنوعی: این متن شعری است که عشق را به عنوان تنها دغدغه و ارزش واقعی زندگی توصیف می‌کند. شاعر بیان می‌کند که بدون عشق، زندگی بی‌معنا و بی‌ذوق است و کسی که عشق ندارد، مانند مرده‌ای است. همچنین، شاعر از دنیای مادی و وابستگی‌های آن دوری می‌جوید و بر این باور است که عشق واقعی از هر قید و بندی آزاد است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند آزادی از قید و بندهای مادی و معنای واقعی عشق نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۶۶

چَمَن جُز عشقِ تو کاری ندارد
وَگَر دارد چو منْ باری ندارد

چه بی‌ذوق است آن کِش عشقْ نَبْوَد
چه مُرده‌ست آن کِه او یاری ندارد

به غیرِ قوتِ تَن قوتی نَنوشَد
به جُز دنیا سَمَن زاری ندارد

هر آن کِه تَرکِ خَر گوید زِ مَستی
غَمِ پالان و اَفْساری ندارد

زِ خَر رَست و رَوان شُد پا بِرِهنه
به گُلْزاری که آن خاری ندارد

چه غم دارد که خَر رفت و رَسَن بُرد؟
بَرِ او خَر چو مِقْداری ندارد

مَشو غِرّه به اَزْرَق پوشِ گَردون
که اَنْدَر زیرْ ایزاری ندارد

دَراَفکَن فِتْنهٔ دیگر دَرین شهر
که دورِ عشقْ هَنْجاری ندارد

بِدَرّان پَرده‌ها را زان که عاشق
زِ بی‌شَرمیْ غَم و عاری ندارد

بِزَن آتش دَرین گفت و در آن کَس
که در گفتِ تو اِقْراری ندارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.