هوش مصنوعی:
در این متن، شخصی از خواجهای سوال میپرسد که آیا او از سگ یا کسی نمیترسد. مریدان خواجه به او حمله میکنند، اما پیرمردی مانع آنها میشود و به خواجه میگوید که از تقدیر آگاه نیست. سپس پیرمرد توضیح میدهد که اگر ایمان داشته باشد، بهتر از سگ است، اما اگر ایمان نداشته باشد، حتی از مویی هم کمارزشتر است. او تأکید میکند که نباید به سگ منتی گذاشت، زیرا اگرچه سگ در خاک راه میرود، اما از جایگاه یکسانی با انسان برخوردار است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، بحث دربارهی ارزش انسان در مقایسه با حیوانات و مفاهیم تقدیر و ایمان ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال پیچیده باشد.
(۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ
یکی از خواجهٔ جُندی بپرسید
که تو به یا سگی وز کس نترسید
مریدانش دویدند آشکاره
که تا آنجا کنندش پاره پاره
بیک ره منع کرد آن جمله را پیر
بدو گفتا نَیَم آگه ز تقدیر
نشد معلومم ای جان پدر حال
جوابت چون توان آورد در قال
گر از اوباش راه ایمان برم من
توانم گفت کز سگ بهترم من
وگر ایمان نخواهم بُرد از اوباش
چو موئی بود می از سگ من ای کاش
چو پرده بر نیفتادست از پیش
منه بر سگ بموئی منّت از خویش
که گر سگ را میان خاک راهست
ولیکن با تو از یک جایگاهست
که تو به یا سگی وز کس نترسید
مریدانش دویدند آشکاره
که تا آنجا کنندش پاره پاره
بیک ره منع کرد آن جمله را پیر
بدو گفتا نَیَم آگه ز تقدیر
نشد معلومم ای جان پدر حال
جوابت چون توان آورد در قال
گر از اوباش راه ایمان برم من
توانم گفت کز سگ بهترم من
وگر ایمان نخواهم بُرد از اوباش
چو موئی بود می از سگ من ای کاش
چو پرده بر نیفتادست از پیش
منه بر سگ بموئی منّت از خویش
که گر سگ را میان خاک راهست
ولیکن با تو از یک جایگاهست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:(۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار
گوهر بعدی:(۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.