هوش مصنوعی:
مجنون در حالی که با لیلی در کنار یک دیوار نشسته بود، از خوشحالی و آرزوی زندگی طولانی با او سخن میگفت. سپس در رویا میبیند که هر دو با هم هستند و از خدا میپرسد که چه کسی چنین عزتی را در جهان دیده است.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
(۱۲) حکایت مجنون و لیلی
مگر یک روز مجنون در نشاطی
نشسته بود در پیش رباطی
یکی دیوار بود از گج ببسته
در آنجا لیلی ومجنون نشسته
خوشی میگفت اگر عمری دویدم
هم آخر هر دو را با هم بدیدم
مگر در خواب میبینم من اکنون
نشسته پیش هم لیلی و مجنون
بهم این هر دو را هرگز که دیدست
خدایا در جهان این عز که دیدست؟
نشسته بود در پیش رباطی
یکی دیوار بود از گج ببسته
در آنجا لیلی ومجنون نشسته
خوشی میگفت اگر عمری دویدم
هم آخر هر دو را با هم بدیدم
مگر در خواب میبینم من اکنون
نشسته پیش هم لیلی و مجنون
بهم این هر دو را هرگز که دیدست
خدایا در جهان این عز که دیدست؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:(۱۱) حکایت سلطان محمود و ایاز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.