هوش مصنوعی: این متن عرفانی از دیدار حلاج در خواب سخن می‌گوید که با سر بریده و جامی در دست دیده شده است. در پاسخ به پرسش دربارهٔ وضعیتش، او به ارتباط میان جسم، جان و اسماء الهی اشاره می‌کند و از ضرورت فنا در معشوق و وحدت وجود سخن می‌گوید. متن به مفاهیم عمیق عرفانی مانند فنا، بقا، وحدت وجود و رابطهٔ انسان با حق تعالی می‌پردازد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و ظرافت‌های زبانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «فنا در حق» و «وحدت وجود» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

الحکایه و التمثیل

بشب حلاج را دیدند در خواب
بریده سر بکف با جام جلاب

بدو گفتند چونی سر بریده
بگو تا چیست این جام گزیده

چنین گفت که او سلطان نکونام
بدست سر بریده می‌دهد جام

کسی این جام معنی می‌کند نوش
که کردست او سر خود را فراموش

نخستین جسم خود در اسم درباز
پس آنگه جان زبعد اسم درباز

چنان در اسم او کن جسم پنهان
که می‌گردد الف در بسم پنهان

چو جسمت رفت جان را کن مصفا
برآی ازجان و گم شو در مسما

یکی دریاست زو علم گرفته
همه موجش دل آدم گرفته

کجا این موج دریا می‌نشیند
که دریا چیست در ما می‌نشیند

مرا باید که جان و تن بماند
وگر هر دو بماند من نماند

من و تو یک من زهرست در کار
که ز آن یک جوشده کوهی نگوسار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.