۱۹۶ بار خوانده شده

الحکایه و التمثیل

رسید آن پیر را سر الهی
که مردی ز آن ما گردید خواهی

برو سوی خرابات و نشان خواه
که پیریست آن ز حمالان این راه

بیامد مرد و شرح حال او خواست
بدو گفتند دی شد کار او راست

بصد زاری و غم دی مرد اینجا
جهان برخود بسردی برد اینجا

سپیدش موی بود و روی زردی
همه حمالی خم خانه کردی

همی بردی سبوی خمر بر دوش
ولی هرگز نکردی قطرهٔ نوش

بهر گامی که در ره برگرفتی
بسوز جان و درد دل بگفتی

که ای دارنده دنیا و دین هم
ببخش آنرا که آنش نیست و این هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.