هوش مصنوعی: در این داستان، یک گدا در یک شب سرد زمستانی در تنور می‌خوابد و در خواب شهری را می‌بیند که در لباس سمور است. گدا به شاه هشدار می‌دهد که این شب سرد نیز خواهد گذشت و از او می‌خواهد که در این دنیای گذران صبر و قناعت پیشه کند. حکیمی نیز در این داستان اشاره می‌کند که صبر در همه کارها ستوده است و شتابزدگی باعث خذلان مردم می‌شود. همچنین، حرص و طمع ریشه‌ی بسیاری از مشکلات انسان‌هاست و از آدم به ارث رسیده است.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و تمثیل‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

الحکایه و التمثیل

شبی خفت آن گدایی در تنوری
شهی را دید می‌شد در سموری

زمستان بود و سرما بود بسیار
گدا با شاه گفت ای شاه هشیار

تو گرچه بی‌خبر بودی ز سرما
فرا سرآمد این شب نیز بر ما

عزیزا در بن این دیر گردان
صبوری و قناعت کن چو مردان

بمردی صبر کن بر جای بنشین
بسر می در مدو وز پای بنشین

حکیمی در مثل رمزی نمودست
که صبر اندر همه کاری ستودست

همه خذلان مردم از شتابست
خرد را این سخن چون آفتابست

شتاب ازحرص دارد جان مردم
نگه کن حرص آدم بین و گندم

اگر نه حرص در دل راه داری
کجا از جنت الماوی فتادی

ز آدم حرص میراثست ما را
درازا محنتا آشفته کارا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.