هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از استادی دانا می‌گوید که در لحظه‌ی نزع (مرگ) قرار گرفته است. عباسه به‌ناگاه به او می‌رسد و او را در حالی می‌بیند که از سیلاب مرگ مدهوش شده و توان سخن گفتن را از دست داده است. عباسه از او می‌پرسد که چرا با وجود مهارت فراوان در سخنوری، اکنون ساکت و بی‌کار شده است.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوع مرگ و تأملات مربوط به آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

الحکایه و التمثیل

شنودم من از آن داننده استاد
که چون عبادی اندر نزع افتاد

درآمد پیش او عباسه ناگاه
ز پای افتاده دیدش بر سر راه

ز سیلاب اجل مدهوش گشته
ز پاسخ بلبلش خاموش گشته

بدو گفت ای لطیف نغز گفتار
زفانت در سخن گفتن شکر بار

تو تا پیش سخن گویان نشستی
همه دست سخن گویان ببستی

چرا گشتی چنین خاموش بیکار
چو بود آن حرص بسیارت بگفتار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.