هوش مصنوعی:
این متن به ستایش شخصیتی معنوی و عرفانی به نام ابوالفضل میپردازد که دارای مقامات والای روحانی و علمی است. او به عنوان قطب اولیا و دارای علم مطلق توصیف شده است. متن همچنین به فضایل اخلاقی، زهد، و تقوای او اشاره دارد و از خداوند درخواست میکند که نویسنده را تحت حمایت او قرار دهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و دینی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی و ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن دارد.
در مدح خواجه سعدالدّین ابوالفضل
خدا را آنکه محبوب و حبیبست
ابوالفضل زمان ابن الربیبست
دل و دین خواجه سعدالدّین که امروز
دل اوست آفتاب عالم افروز
خراسان را وزارت داشت بابش
ولی انداخت او تابرد آبش
چو ابراهیم ادهم ملک بگذاشت
که او ملک خلافت یکجو انگاشت
قیام آفرینش از دل اوست
که نقد هر دو عالم حاصل اوست
سر یک موی او عالم نداند
که داند قدر او اوهم نداند
چو حق تحت قباب لایزالیش
فرود آورد، حق داند معالیش
بحق امروز قطب اولیا اوست
حریم خاص را خاص خدا اوست
گر اوتادند و گر ابدال امروز
ازو دارند کشف حال امروز
هر آن علمی که در لوح جهانست
باقصی الغایة او را نقد جانست
کمال فضل و علم او نهان نیست
ولیکن کور دل را چشم آن نیست
چو رو آورد در معلوم پیوست
همه پشتش ورای روی آن هست
چو بود او در شریعت شافعی دوست
طریقت را علی الحق شافعی اوست
که سرّ جملهٔ فقه و اصول او
معین دیده از نور رسول او
همه اسرار قرآنش عیانست
که با او علم مطلق در میانست
بود بر قرب ماهی شرب آبش
برین میکن قیاس خورد و خوابش
طعام او چه گویم کز چسانست
که هر روزش کم از ده سیر نانست
شده سی سال تادل بر سخنها
بخلوت روی آوردست تنها
بترک جملهٔ عالم گرفتست
فرو رفته بهم در دم گرفتست
خدایا قادری و میتوانی
باوج همّت خویشش رسانی
مرا در خرمن او خوشه چین دار
ز نور او دلم را راه بین دار
ابوالفضل زمان ابن الربیبست
دل و دین خواجه سعدالدّین که امروز
دل اوست آفتاب عالم افروز
خراسان را وزارت داشت بابش
ولی انداخت او تابرد آبش
چو ابراهیم ادهم ملک بگذاشت
که او ملک خلافت یکجو انگاشت
قیام آفرینش از دل اوست
که نقد هر دو عالم حاصل اوست
سر یک موی او عالم نداند
که داند قدر او اوهم نداند
چو حق تحت قباب لایزالیش
فرود آورد، حق داند معالیش
بحق امروز قطب اولیا اوست
حریم خاص را خاص خدا اوست
گر اوتادند و گر ابدال امروز
ازو دارند کشف حال امروز
هر آن علمی که در لوح جهانست
باقصی الغایة او را نقد جانست
کمال فضل و علم او نهان نیست
ولیکن کور دل را چشم آن نیست
چو رو آورد در معلوم پیوست
همه پشتش ورای روی آن هست
چو بود او در شریعت شافعی دوست
طریقت را علی الحق شافعی اوست
که سرّ جملهٔ فقه و اصول او
معین دیده از نور رسول او
همه اسرار قرآنش عیانست
که با او علم مطلق در میانست
بود بر قرب ماهی شرب آبش
برین میکن قیاس خورد و خوابش
طعام او چه گویم کز چسانست
که هر روزش کم از ده سیر نانست
شده سی سال تادل بر سخنها
بخلوت روی آوردست تنها
بترک جملهٔ عالم گرفتست
فرو رفته بهم در دم گرفتست
خدایا قادری و میتوانی
باوج همّت خویشش رسانی
مرا در خرمن او خوشه چین دار
ز نور او دلم را راه بین دار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در فضیلت امام شافعی
گوهر بعدی:سبب نظم كتاب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.