هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که تصویر معشوق از دلش بیرون نمی‌رود و شکر او از دهانش جدا نمی‌شود. شاعر همچنین از وفاداری و پایبندی خود به این عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی اگر معشوق از دل دیگری برود، از دل او بیرون نخواهد رفت. در ادامه، شاعر از بلبل بی‌دل و پروانه‌ای که در آتش عشق می‌سوزد، به عنوان نمادهایی از عشق و وفاداری استفاده می‌کند. در پایان، شاعر از رسن دوست که در حلق دلش افتاده است، سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دلش جز به این رسن نمی‌چرخد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۸۹

از دِلَم صورتِ آن خوبِ خُتَن می‌نَرَوَد
چاشْنیِّ شِکَرِ او زِ دَهَن می‌نَرَوَد

بِاللَّهْ اَرْشور کُنم هر نَفَسی عیب مگیر
گَر بِرَفت از دلِ تو از دلِ من می‌نَرَوَد

همه مُرغانْ زِ چَمَن هر طَرَفی می‌پَرَّند
بُلبُلِ بی‌دلْ یک‌دَم زِ چَمَن می‌نَرَوَد

جانِ پروانهٔ مِسکین که مُقیمِ لَگَن است
تَنِ او تا بِنَسوزد زِ لَگَن می‌نَرَوَد

بوالْحَسَن گفت حَسَن را که ازین خانه بُرو
بوالْحَسَن نیز دَرافتاد و حَسَن می‌نَرَوَد

رَسَنِ دوست چو در حَلْقِ دِلَم افتاده‌ست
لاجَرَم چَنْبَرِ دلْ جُز به رَسَن می‌نَرَوَد

مُرغِ جان از قَفَصِ قالَبِ من سیر شُد‌ه‌ست
وَزْ امیدِ نَظَرِ دوست زِ تَن می‌نَرَوَد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.