هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و مذهبی است که به ستایش خداوند و پیامبران مختلف از جمله آدم، شیث، ادریس، نوح، ابراهیم، اسحق، هود، داود، سلیمان، زکریا، یوسف، یعقوب، شعیب، موسی، صالح، ایوب، ارمیا، الیاس، خضر، و حضرت محمد (ص) میپردازد. در این شعر، نقش خداوند در هدایت و حمایت از پیامبران و اولیای الهی به زیبایی توصیف شده است.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر و اشاره به داستانهای پیامبران نیازمند سطحی از دانش مذهبی و بلوغ فکری است.
در مناجات بدرگاه حضرت قاضی الحاجات عرض میکند
ای تو سلطان و کریم لایزال
بیمثال و ذات پاکت بیزوال
ای ترا آدم شده جویا مدام
بوده اوبا نور تو بینا مدام
ای ترا خود شیث بوده راز دان
وی ترا ادریس بوده درس خوان
ای تو داده نوح را کشتی حلم
وی ز تو هم یافته جرجیس علم
ای ز تو دیدهست ابراهیم آن
حکم قربانی و بشنیده بجان
ای تو با اسحق داده رحمتی
وی تو داده هود را خوش نعمتی
ای درون نغمهٔ داود تو
ای درون آتش نمرود تو
ای نشانده خود سلیمان را به تخت
هم زکریا گشته زارّه لخت لخت
ای به یوسف همره و یعقوب زار
کو زهجرش کرده خود راسوگوار
ای درون کلبهٔ احزان شده
هم به یوسف در چه زندان شده
ای شده یعقوب را چون جان عزیز
ای به به یوسف داده خود ملک عزیز
ای به یوسف بر سر تخت آمده
وی بکنعان طالع و بخت آمده
ای زلیخا را فکنده خوار تو
کرده از عشق جوانی زار تو
ای شعیبی راز تو علم و ضیا
داده موسی را بمعنی تو عصا
ای بداده صالح خود را صلاح
ای نبوّت داده با او در صباح
ای ز ذوالکفل آب رحمت خواسته
جنّتی از بهر او آراسته
ای بداده درد و صبر ایّوب را
عاقبت داده است دردش را دوا
ای که او را درد تو درمان بود
مهر حب تو در ایمان بود
ای بداده ارمیارا جام عشق
یافت از یوشع بلندی نام عشق
ای تو با الیاس و خضر راهبر
وی ز روح الله جان داده خبر
ای باحمد گفته خود اسرارها
وی باحمد بوده در عین صفا
ای تو با حیدر بمعنی آمده
وی بهر دو کون بیناآمده
ای باحمد هم سر و هم تاج تو
ای باحمد در شب معراج تو
بیمثال و ذات پاکت بیزوال
ای ترا آدم شده جویا مدام
بوده اوبا نور تو بینا مدام
ای ترا خود شیث بوده راز دان
وی ترا ادریس بوده درس خوان
ای تو داده نوح را کشتی حلم
وی ز تو هم یافته جرجیس علم
ای ز تو دیدهست ابراهیم آن
حکم قربانی و بشنیده بجان
ای تو با اسحق داده رحمتی
وی تو داده هود را خوش نعمتی
ای درون نغمهٔ داود تو
ای درون آتش نمرود تو
ای نشانده خود سلیمان را به تخت
هم زکریا گشته زارّه لخت لخت
ای به یوسف همره و یعقوب زار
کو زهجرش کرده خود راسوگوار
ای درون کلبهٔ احزان شده
هم به یوسف در چه زندان شده
ای شده یعقوب را چون جان عزیز
ای به به یوسف داده خود ملک عزیز
ای به یوسف بر سر تخت آمده
وی بکنعان طالع و بخت آمده
ای زلیخا را فکنده خوار تو
کرده از عشق جوانی زار تو
ای شعیبی راز تو علم و ضیا
داده موسی را بمعنی تو عصا
ای بداده صالح خود را صلاح
ای نبوّت داده با او در صباح
ای ز ذوالکفل آب رحمت خواسته
جنّتی از بهر او آراسته
ای بداده درد و صبر ایّوب را
عاقبت داده است دردش را دوا
ای که او را درد تو درمان بود
مهر حب تو در ایمان بود
ای بداده ارمیارا جام عشق
یافت از یوشع بلندی نام عشق
ای تو با الیاس و خضر راهبر
وی ز روح الله جان داده خبر
ای باحمد گفته خود اسرارها
وی باحمد بوده در عین صفا
ای تو با حیدر بمعنی آمده
وی بهر دو کون بیناآمده
ای باحمد هم سر و هم تاج تو
ای باحمد در شب معراج تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی
گوهر بعدی:در مدح شاه اولیا سلطان اصفیا علی مرتضی علیه السلام میگوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.