هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف شخصیت و فضائل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میپردازد. در این شعر از زیبایی اخلاقی و ظاهری آنان، نقش آنان در تاریخ اسلام، و شهادت امام حسین (ع) و یارانش در واقعه کربلا سخن گفته شده است. همچنین به رابطه عمیق آنان با پیامبر اسلام (ص) و حضرت فاطمه (س) اشاره شده است.
رده سنی:
15+
این متن حاوی مضامین عمیق مذهبی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین اشاره به شهادت و وقایع خونین مانند واقعه کربلا دارد که برای گروههای سنی پایینتر مناسب نیست. درک این محتوا نیاز به آشنایی با پیشینه تاریخی و مذهبی دارد.
فی فضیلة حسن رضی اللّه عنه
نور چشم مصطفی و مرتضی
شمع جمع انبیاء واولیا
جمع کرده حسن خلق و حسن ظن
جملهٔ افعال چون نامش حسن
روی او در گیسوی چون پر زاغ
همچو خورشیدی همه چشم و چراغ
در مروت چون جهان پرپیچ دید
خواست تا جمله ببخشد هیچ دید
جد وی کز وی دو عالم بود پر
ساختی خود را برای او شتر
در نمازش بر کتف بنشاندی
قرة العین نمازش خواندی
این چنین عالی اب و جد کان اوست
جملهٔ آفاق ابجد خوان اوست
زهر را با جد خود شد این پسر
قتل را شد آن دگر یک با پدر
آن لبی کو شیر زهرا خورد باز
مصطفی دادش بدان لب قبله باز
چون توان کردن گذر که زهر را
خون توان کردن جگر این قهر را
نام خصمش گرچه پرسیدند باز
تن زد و تن کشته در دل داد راز
نوش کرد آن زهر و غمازی نکرد
جان بداد و ترک جان بازی نکرد
زهر شد زیر وبر افکند از زبر
آن جگر گوشه پیمبر را جگر
لخت لختش از جگر خون اوفتاد
تاکه در خون جانش بیرون اوفتاد
سرخدید از خون جان صد جای او
هر که شد درخون جانش وای او
شمع جمع انبیاء واولیا
جمع کرده حسن خلق و حسن ظن
جملهٔ افعال چون نامش حسن
روی او در گیسوی چون پر زاغ
همچو خورشیدی همه چشم و چراغ
در مروت چون جهان پرپیچ دید
خواست تا جمله ببخشد هیچ دید
جد وی کز وی دو عالم بود پر
ساختی خود را برای او شتر
در نمازش بر کتف بنشاندی
قرة العین نمازش خواندی
این چنین عالی اب و جد کان اوست
جملهٔ آفاق ابجد خوان اوست
زهر را با جد خود شد این پسر
قتل را شد آن دگر یک با پدر
آن لبی کو شیر زهرا خورد باز
مصطفی دادش بدان لب قبله باز
چون توان کردن گذر که زهر را
خون توان کردن جگر این قهر را
نام خصمش گرچه پرسیدند باز
تن زد و تن کشته در دل داد راز
نوش کرد آن زهر و غمازی نکرد
جان بداد و ترک جان بازی نکرد
زهر شد زیر وبر افکند از زبر
آن جگر گوشه پیمبر را جگر
لخت لختش از جگر خون اوفتاد
تاکه در خون جانش بیرون اوفتاد
سرخدید از خون جان صد جای او
هر که شد درخون جانش وای او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فی فضائله
گوهر بعدی:فی فضیلة حسین رضی الله عنه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.