هوش مصنوعی: بهلول مست در یک شب زمستانی در گل فرو می‌رود. سائلی از او می‌پرسد به کجا می‌رود و بهلول پاسخ می‌دهد که به سوی گورستان می‌رود زیرا ظالمی در عذاب است و قصد دارد از گرمای آتش قبر او گرم شود. سپس به پیامدهای ظلم و عذاب آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین اشاره به موضوعاتی مانند ظلم، عذاب و مرگ نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

الحكایة و التمثیل

در زمستان یک شبی بهلول مست
پای در گل میشد و کفشی بدست

سائلی گفتش که سر داری براه
تو کجا خواهی شدن زین جایگاه

گفت دارم سوی گورستان شتاب
زانکه آنجا ظالمیست اندر عذاب

میروم چون گور او پر آتش است
گرم گردم زانکه سر ما ناخوش است

آن یکی را این چنین مرگی بود
وان دگر را مرگ او برگی بود

ظلم آتش در درونت افکند
در میان خاک و خونت افکند

گر چه راه ظلم از پیشان رود
هرکه آن ره رفت سرگردان رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.