هوش مصنوعی: این متن شعری از مولانا است که دربارهٔ تلاش برای یافتن حقیقت درونی و روحانی سخن می‌گوید. شاعر از تشبیهاتی مانند چاه، خاک، و آب استفاده می‌کند تا نشان دهد که حقیقت نزدیک است و تنها نیاز به تلاش و درک دارد. همچنین، اشاره‌ای به جایگاه انسان (آدم) به عنوان کلید فهم عالم دارد و تأکید می‌کند که گنج درون خود انسان است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات و عرفان اسلامی دارند.

الحكایة و التمثیل

کاملی گفتست آن بیگانه را
کاخر ای خر چند روبی خانه را

چند داری روی خانه پاک تو
خانه چاهی کن برافکن خاک تو

تا چو خاک تیره برگیری ز راه
چشمهٔ روشن برون جوشد ز چاه

آب نزدیکست چندینی متاب
چون فرو بردی دو گز خاک اینت آب

کار باید کرد مرد کار نیست
ورنه تا آب از تو ره بسیار نیست

ای دریغا روبهی شد شیر تو
تشنه میمیری ودریا زیر تو

تشنه ازدریا جدائی میکنی
بر سر گنجی گدائی میکنی

ای عجب چندان ملک در دردورنج
بر سر گنجند و میجویند گنج

تا نیامد جان آدم آشکار
ره ندانستند سوی کردگار

ره پدید آمد چو آدم شد پدید
زو کلید هر دو عالم شد پدید

آنچه حمله عرش میپنداشتند
تا بتوفیق خدا برداشتند

آن دل پر نور آدم بود و بس
زانکه آدم هر دو عالم بود و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.