هوش مصنوعی: متن درباره عشق مجنون به لیلی است که او را بی‌قرار کرده و باعث شده روز و شب را در اضطراب بگذراند. مجنون از زندگی عادی دست کشیده و خود را به رسوایی انداخته است. پدرش او را سرزنش می‌کند که خود را رسوا کرده و کسی به او کمک نخواهد کرد. مجنون در پاسخ می‌گوید که تمام این رنج‌ها را برای دوستش تحمل می‌کند و دوستش می‌داند که این همه برای اوست. او اعلام می‌کند که تا قیامت به این عشق ادامه خواهد داد و درد دلش را تحمل خواهد کرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و رنج‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

الحكایة و التمثیل

چون ز لیلی گشت مجنون بی قرار
روز و شب شد همچو گردون بی قرار

خورد روز و خواب شب بدرود کرد
دیده از دریای دل چون رود کرد

پای در میدان رسوائی نهاد
داغ دل بر عقل سودائی نهاد

گفت یک روزش پدر کای بی خبر
خویش را رسوا بکردی در بدر

ماندهٔ در قید رسوائی مقیم
هیچ کس نفروشدت نانی بسیم

این سخن مجنون چو بشنود از پدر
گفت چندینی غم و رنج و خطر

کاین زمان من میکشم از بهر دوست
دوست داند کاین همه از بهر اوست

گفت داند گفت پس این میبسم
تا قیامت هر نفس این میبسم

گردلم را زین مصیبت خون کنند
ازدلم این درد چون بیرون کنند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.