هوش مصنوعی: این متن داستان مردی مجنون را روایت می‌کند که با آینه‌ای رفتار عجیبی دارد. او هر جمعه آینه را به مردم نشان می‌دهد، اما وقتی مردم زیاد می‌شوند، عصبانی شده و آینه را می‌اندازد. این رفتار تکرار می‌شود و در نهایت او به این نتیجه می‌رسد که مردم فقط به خودشان توجه دارند و به دیگران اهمیت نمی‌دهند. متن با نصیحت به مخاطب پایان می‌یابد که به جای جمع‌آوری دنیا، به دنبال جان و نور دین باشد و از عادت‌های بد و غرور دوری کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی پیچیده‌ای است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

الحكایة و التمثیل

بود مجنونی بدست آئینهٔ
چون بکردی جمعه هر آدینهٔ

برگشادی پرده از آئینه باز
تا چو بیرون آمدی خلق از نماز

آینه در روی مردم داشتی
چون شدی مردم بسی بگذاشتی

خلق چون بسیار در چشم آمدیش
آینه بفکندی و خشم آمدیش

مردمان پیشش شدندی دلنواز
پس بدادندیش آن آئینه باز

باز چون آن خلق بسیار آمدی
بار دیگر خشم در کار آمدی

آینه در رهگذار انداختی
خلق از سر باز با او ساختی

گاه بگرفتی و گه بگذاشتی
گاه بفکندی و گه برداشتی

چون نبودی خلق را پروای او
عاقبت غالب شدی سودای او

گفتی آن باید مرا کاین مردمان
روی خود بینند حاضر یک زمان

لیک یک تن را همی نه کم نه بیش
وا نمیگردد ز روی و ریش خویش

هرکرا پروای خود نبود دمی
هرگزش پروای حق باشد همی

این چنین مشغول و سرگردان شده
در غم شغل جهانت جان شده

تا کی آخر جمع خواهی کرد تو
جمع چندان کن که خواهی خورد تو

ای که روزی میکنی چندین طلب
جان شیرین جوی و نور دین طلب

ای ترا هر لحظه تلبیسی دگر
در بن هر مویت ابلیسی دگر

در حقیقت رو ز عادت دور باش
نی ز ابلیسی بخود مغرور باش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.