هوش مصنوعی: در این متن، گفت‌وگویی بین یک صوفی و یک پادشاه نقل شده است. پادشاه به صوفی پیشنهاد می‌دهد که هر چه می‌خواهد از او بخواهد، زیرا صوفی نیازمند است و او پادشاه. اما صوفی پاسخ می‌دهد که از حق هیچ چیز نمی‌خواهد و از پادشاه نیز هیچ چیز نمی‌طلبد. سپس پادشاه از او می‌خواهد که اگر چیزی نمی‌خواهد، لااقل نفس خالص خود را که با خداست، به یاد آورد. صوفی در پاسخ می‌گوید که اگر آن نفس را به یاد آورد، از خود بیرون می‌رود و دیگر جایی برای او باقی نمی‌ماند. این متن به مفاهیم عرفانی مانند قناعت، اخلاص و رابطه با خدا می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامفهوم باشد.

الحكایة و التمثیل

صوفئی رادید یک روزی نظام
در وفا و عهد و در صفوت تمام

گفت از من هرچه میخواهی بخواه
زانکه تو محتاجی و منپادشاه

گفت چون از حق نخواهم هیچ چیز
از تو هم الحق نخواهم هیچ نیز

گفت اگر چیزی نمیباید ترا
حاجتی کن آن من باری روا

آن نفس خالص که با حق باشدت
کان نفس ملکی محقق باشدت

آن نفس گر یاد آری از نظام
آن نفس جاوید او را میتمام

صوفیش گفت اینت مرد بی خبر
آن نفس گر با خدای دادگر

نقد من گردد مرا بیرون کند
آنکه نبود هیچ یادت چون کند

چون من آنجا در نگنجم بیشکی
چون توانم رفت آنجا اندکی

گنج موئی نیست کس را آن زمان
گر همه موئی نگنجی در میان

من چو برخیزم در آن ساعت ز راه
دیگری را چون برم آنجایگاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.