هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از گفتگوی بین یک سالک (راهرو روحانی) و جماد (موجودی بیجان مانند سنگ) سخن میگوید. سالک به جماد یادآوری میکند که با وجود بیحرکتی، ارزشهای معنوی و الهی در او نهفته است. جماد در پاسخ، خود را بیارزش و دور از معنا میداند و از این وضعیت افسرده است. در پایان، پیر منتهی به سالک توصیه میکند که برای درک زندگی در جماد، باید از افسردگی و مردگی دوری کند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته نیاز به دانش ادبی و فکری بیشتری دارد.
المقالة الحادیة و العشرون
سالک شوریدهٔ پاک اعتقاد
آمد از دریا برون پیش جماد
گفت ای افسرده از برد الیقین
گاه سنگ و گاه آهن گه نگین
از یقین هم ثابتی هم ساکنی
نقد عالم چون تو داری ایمنی
چون زمعدن میرسی پاک از منی
هرچه داری هست جمله معدنی
هست یک سنگ تو رحمن را یمین
وان دگر سنگت سلیمان را نگین
آن یکی فرمانده دیو وپری
وان دگر را هر دو کون انگشتری
آن یکی در فقر پوشیده سیاه
وان دگر از عشق گشته پادشاه
آن یکی را ملکت روی زمین
وان دگر یک را یساری چون یمین
آهنت آیینهٔ اسکندریست
گوهرت را ذوالفقار حیدریست
یک نگینت نسخهٔ هر دو سرای
جام جمشیدی شده گیتی نمای
نقد تو سیم و زر و در خوشاب
لعل و یاقوت و زمرد بی حساب
وصف الماس تو نه گفتن توان
نه بالماس زفان سفتن توان
گاه سرسبزی ز مینا روزیت
گاه از پیروزه صد پیروزیت
هم ز در شب چراغت روشنی
هم ز لعلت سرخ روی گلشنی
چون تو داری منصبی و رتبتی
حاصلم کن سوی معنی قربتی
چون توداری در محک داری عمل
نقد قلبم را بزری کن بدل
چون جماد از راه رو بشنود راز
چون جمادی ماند از اندیشه باز
گفت من افسردهٔ ام بیخبر
نه نشان دارم ز معنی نه اثر
گر یمین اللّه در عالم مراست
حصن کعبه خانهٔ خاص خداست
چون میان کعبه بادی بیش نیست
سنگ را از کعبه ره در پیش نیست
چون کلوخ کعبه را شد بسته راه
چون برد ره سوی او سنگ سیاه
در سیاهی ساکنم زین غم مدام
ماندهام در جامهٔ ماتم مدام
هر زمان از من بتی دیگر کنند
خویشتن را و مرا کافر کنند
گرچه من افسردهام جانم بسوخت
آتش دوزخ ز من خواهد فروخت
این چنین دردی که آمد حاصلم
پای ازان ماندست دایم درگلم
درد من بین در میان من بی گناه
وز چو من افسردهٔ درمان مخواه
سالک آمد پیش پیر منتهی
داد از احوال خویشش آگهی
پیر گفتش چون شود ظاهر جماد
عالم افسردگی کن اعتقاد
تا رگی افسردگی میماندت
صد نشان از مردگی می ماندت
چون ترا افسردگی زایل شود
در جمادی زندگی حاصل شود
زنده شو وین مردگی از خودببر
گرم گرد افسردگی از خود ببر
تو نمیترسی که همچون دیگران
غرقهٔدنیا شوی بار گران
آمد از دریا برون پیش جماد
گفت ای افسرده از برد الیقین
گاه سنگ و گاه آهن گه نگین
از یقین هم ثابتی هم ساکنی
نقد عالم چون تو داری ایمنی
چون زمعدن میرسی پاک از منی
هرچه داری هست جمله معدنی
هست یک سنگ تو رحمن را یمین
وان دگر سنگت سلیمان را نگین
آن یکی فرمانده دیو وپری
وان دگر را هر دو کون انگشتری
آن یکی در فقر پوشیده سیاه
وان دگر از عشق گشته پادشاه
آن یکی را ملکت روی زمین
وان دگر یک را یساری چون یمین
آهنت آیینهٔ اسکندریست
گوهرت را ذوالفقار حیدریست
یک نگینت نسخهٔ هر دو سرای
جام جمشیدی شده گیتی نمای
نقد تو سیم و زر و در خوشاب
لعل و یاقوت و زمرد بی حساب
وصف الماس تو نه گفتن توان
نه بالماس زفان سفتن توان
گاه سرسبزی ز مینا روزیت
گاه از پیروزه صد پیروزیت
هم ز در شب چراغت روشنی
هم ز لعلت سرخ روی گلشنی
چون تو داری منصبی و رتبتی
حاصلم کن سوی معنی قربتی
چون توداری در محک داری عمل
نقد قلبم را بزری کن بدل
چون جماد از راه رو بشنود راز
چون جمادی ماند از اندیشه باز
گفت من افسردهٔ ام بیخبر
نه نشان دارم ز معنی نه اثر
گر یمین اللّه در عالم مراست
حصن کعبه خانهٔ خاص خداست
چون میان کعبه بادی بیش نیست
سنگ را از کعبه ره در پیش نیست
چون کلوخ کعبه را شد بسته راه
چون برد ره سوی او سنگ سیاه
در سیاهی ساکنم زین غم مدام
ماندهام در جامهٔ ماتم مدام
هر زمان از من بتی دیگر کنند
خویشتن را و مرا کافر کنند
گرچه من افسردهام جانم بسوخت
آتش دوزخ ز من خواهد فروخت
این چنین دردی که آمد حاصلم
پای ازان ماندست دایم درگلم
درد من بین در میان من بی گناه
وز چو من افسردهٔ درمان مخواه
سالک آمد پیش پیر منتهی
داد از احوال خویشش آگهی
پیر گفتش چون شود ظاهر جماد
عالم افسردگی کن اعتقاد
تا رگی افسردگی میماندت
صد نشان از مردگی می ماندت
چون ترا افسردگی زایل شود
در جمادی زندگی حاصل شود
زنده شو وین مردگی از خودببر
گرم گرد افسردگی از خود ببر
تو نمیترسی که همچون دیگران
غرقهٔدنیا شوی بار گران
تعداد ابیات: ۳۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.