هوش مصنوعی: متن داستانی را روایت می‌کند که در آن مردی به نام عمر قبل از سفر، همسر باردارش را به خدا می‌سپارد. هنگام بازگشت، می‌فهمد که همسرش مرده اما نیمی از بدن او سالم مانده و کودکش زنده است و از شیر مادر تغذیه می‌کند. عمر کودک را برمی‌دارد و صدایی از آسمان می‌گوید که خداوند آنچه را به او سپرده بود، حفظ کرده است. این داستان بر اعتماد به خدا و قدرت الهی تأکید دارد.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم عمیق دینی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، توصیف مرگ و صحنه‌های غیرمعمول (مانند نیمه‌جان ماندن مادر) ممکن است برای برخی کودکان نگران‌کننده باشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند پیام‌های معنوی و اخلاقی آن را درک کنند.

الحكایة و التمثیل

کرد ازمکه عمر عزم سفر
در سرای آبستنی بودش مگر

گفت الهی ای جهان روشن بتو
رفتم و طفلم سپردم من بتو

چون عمر القصه بازآمد زراه
مرده بود آبستنش از دیرگاه

از سر گور زن آوازی رسید
کانچه بسپردی بیا کامد پدید

رفت امیرالمؤمنین بگشاد خاک
دید آن زن نیمهٔ ریزیده پاک

نیم دیگر زنده بود و تازه بود
طفل را زو شیر بی اندازه بود

در گرفته بود طفلش آن زمان
ای عجب پستان مادر در هان

برگرفت او را عمر زانجایگاه
هاتفیش آواز داد از پیشگاه

کانچه بسپردی بحق با تو سپرد
مادرش را چون بنسپردی بمرد

عصمت حق گر نباشد دسترس
خلق در عصمت نماند یک نفس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.