هوش مصنوعی: این متن درباره گفتگوی بین یک فرد دیوانه (مجنون) و یک زاهد است. مجنون با جسارت سخن می‌گوید و زاهد او را به دلیل گستاخی سرزنش می‌کند. مجنون در پاسخ می‌گوید که چون خدا او را دیوانه خواسته، هرچه بگوید رواست و عشق برای او جایگزین عقل و شرع شده است. او زاهد را به زندگی معمولی و مادی‌گرایی دعوت می‌کند و خود را از قید عقل و شرع رها می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'زن جوی تو' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

الحكایة و التمثیل

بود مجنونی عجب نه سر نه بن
کز جنون گستاخ میگفتی سخن

زاهدی گفتش که ای گستاخ مرد
این مگوی و گرد گستاخی مگرد

بس خطاست این ره که میجوئی مجوی
هم روا نیست اینچه میگوئی مگوی

گفت ایزد چون مرا دیوانه خواست
هرچه آن دیوانه گوید آن رواست

گر سخنهای خطا باشد مرا
چون نیم عاقل روا باشد مرا

هیچ عاقل را نباشد یارگی
کو بپردازد دلی یکبارگی

با جنون از بهر او در ساختم
تادلم یکبارگی پرداختم

عاقلان را شرع تکلیف آمدست
بیدلان را عشق تشریف آمدست

تو برو ای زاهد و کم گوی تو
مرد نفسی زر طلب زن جوی تو

بیدلان را با زر و با زن چکار
شرع را و عقل را با من چکار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.