هوش مصنوعی:
شیخ گرگانی، شخصیتی محترم و دانا، در حال عبور از خیابان است که نظامالملک (کودکی که بعدها وزیر معروف میشود) را میبیند که با گروهی از کودکان بیخبر مشغول بازی گوی (توپ) در مسیر راه است. شیخ به او توصیه میکند که بازی را متوقف کند تا احترام بزرگان حفظ شود. نظامالملک با ادب و حرمت به توصیه شیخ عمل میکند و شیخ نیز آیندهی درخشان او را پیشبینی میکند.
رده سنی:
12+
این متن دارای مفاهیم اخلاقی و تاریخی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای کودکان زیر 12 سال چالشبرانگیز باشد.
الحكایة و التمثیل
شیخ گرگانی مگر آن شمع شرع
میشد اندر شارعی با جمع شرع
بود آن وقتی نظام الملک خرد
اطلسش مییافتند او زیر برد
با گروهی کودکان بیخبر
گوی میزد در میان رهگذر
شیخ را با قوم چون از دور دید
از میان رهگذر یکسو دوید
گفت بنشانید از ره گرد را
زانکه گرگردی رسد این مرد را
جمله را بدبختی آرد بار از آن
هیچکس را برنیاید کار ازان
شیخ کان بشنود و آن حرمت بدید
ازچنان طفلی چنان همت بدید
از بزرگی پیر گفت ای طفل خرد
بفکن آن چوگان که بختت گوی برد
خلق میکوشند تا طاقت کنند
تا نظام الملک آفاقت کنند
زین ادب زین حرمت وزین خوی تو
ای نظام الملک بردی گوی تو
گوی چون بردی برو دیگر مباز
خواجهٔ چوگان بیفکن سرفراز
میشد اندر شارعی با جمع شرع
بود آن وقتی نظام الملک خرد
اطلسش مییافتند او زیر برد
با گروهی کودکان بیخبر
گوی میزد در میان رهگذر
شیخ را با قوم چون از دور دید
از میان رهگذر یکسو دوید
گفت بنشانید از ره گرد را
زانکه گرگردی رسد این مرد را
جمله را بدبختی آرد بار از آن
هیچکس را برنیاید کار ازان
شیخ کان بشنود و آن حرمت بدید
ازچنان طفلی چنان همت بدید
از بزرگی پیر گفت ای طفل خرد
بفکن آن چوگان که بختت گوی برد
خلق میکوشند تا طاقت کنند
تا نظام الملک آفاقت کنند
زین ادب زین حرمت وزین خوی تو
ای نظام الملک بردی گوی تو
گوی چون بردی برو دیگر مباز
خواجهٔ چوگان بیفکن سرفراز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.