هوش مصنوعی: عاشقی به قصد حج سفر می‌کند، اما در راه به معشوق خود می‌رسد و اعلام وفاداری می‌کند. معشوق با پرتاب نیمه‌خشتی به سوی او، عاشق را می‌آزماید. عاشق آن نیمه‌خشت را همچون گوهری گرانبها برمی‌دارد، آن را می‌بوسد و سوراخ می‌کند تا به گردن بیاویزد. او این نیمه‌خشت را یادگاری از معشوق می‌داند و به آن افتخار می‌کند، به گونه‌ای که هر کس از او می‌پرسد، پاسخ می‌دهد که این هدیه‌ای از معشوق است و تمام جهان در برابر آن بی‌ارزش است. اگر راهی به سوی معشوق باز شود، می‌توان به این نعمت بالید و هر سخنی که گفته شود، حقیقت محض خواهد بود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

الحكایة ‌و التمثیل

عاشقی میرفت سوی حج مگر
شد بر معشوق بر عزم سفر

گفت اینک در سفر افتادهام
هرچه فرمائی بجان استادهام

در زمان معشوق آن مرد نژند
نیم خشتی سخت در عاشق فکند

همچو دُرّیش از زمین برداشت مرد
بوسه بر داد و درو سوراخ کرد

پس بگردن درفکند آن را بناز
مینکرد از خویشتن یک لحظه باز

هرکه زو پرسید کاین چیست ای عزیز
گفت ازین بیشم چه خواهد بود نیز

در همه عالم بدین گیرم قرار
کاینم از معشوق آمد یادگار

هرکرا بوئی رسد از سوی او
هر دو عالم چیست خاک کوی او

گر ازو راهی بود سوی تو باز
تو ازین دولت توانی کرد ناز

گرترا آن راه گردد آشکار
هرچه توگوئی بود از عین کار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة ‌و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة ‌و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.