۲۰۸ بار خوانده شده

غزل

ای سرو سردار خوبان جهان
الامان از دست عشقت الامان

سخت زارم در فراق روی تو
رحمتی کن بر من ای جان جهان

گر تو جان خواهی روان بخشم ترا
زانکه تو جانی و من زنده بجان

صبر بی رویت ندارم یک نفس
طاقت هجرت ندارم یک زمان

گر بگریم بر غمت بر من مخند
ور برآیم بر سر کویت مران

من ز تو پر خار حسرت مانده‌ام
او ز من فارغ میان گلستان

آخر از بهر خدا در ما نگر
تا بکی باشم ز عشقت در فغان

این غزل چون خواند بر باد صبا
کرد تحسینش صبای با صفا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بسم الله الرحمن الرحیم
گوهر بعدی:بردن صبا نامۀ بلبل پیش گل وعاشق شدن او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.