هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و فراق معشوق خود سخن می‌گوید و از درد هجران و بی‌صبری خود می‌نالد. او از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و به یاد او باشد، چرا که بدون او تحمل زندگی برایش دشوار است. شاعر همچنین از بی‌تفاوتی معشوق و رنج خود از این وضعیت گلایه می‌کند و در پایان از خدا می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و عبارات نیاز به درک ادبی دارند که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد توسعه می‌یابد.

غزل

ای سرو سردار خوبان جهان
الامان از دست عشقت الامان

سخت زارم در فراق روی تو
رحمتی کن بر من ای جان جهان

گر تو جان خواهی روان بخشم ترا
زانکه تو جانی و من زنده بجان

صبر بی رویت ندارم یک نفس
طاقت هجرت ندارم یک زمان

گر بگریم بر غمت بر من مخند
ور برآیم بر سر کویت مران

من ز تو پر خار حسرت مانده‌ام
او ز من فارغ میان گلستان

آخر از بهر خدا در ما نگر
تا بکی باشم ز عشقت در فغان

این غزل چون خواند بر باد صبا
کرد تحسینش صبای با صفا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بسم الله الرحمن الرحیم
گوهر بعدی:بردن صبا نامۀ بلبل پیش گل وعاشق شدن او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.