هوش مصنوعی:
این متن به موضوعاتی مانند سخاوت، بردباری، ادب، قناعت، عفو و بخشش، رعایت حقوق دیگران، و اهمیت علم و صبر در زندگی میپردازد. همچنین تأکید میکند که رفتار نیکو با دیگران و پرهیز از حرص و کینه، باعث افزایش احترام و عزت نفس میشود.
رده سنی:
12+
محتوا شامل مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و کاربردی است. همچنین استفاده از زبان شعرگونه ممکن است برای کودکان کمسنوسال دشوار باشد.
در بیان پنج چیز که آب روی از آن میافزاید
میفزاید آب روی از پنج چیز
با تو گویم بشنو ای اهل تمیز
چون بکار خویش حاضر بودهٔ
آب روی خویش را افزودهٔ
از سخاوت آب روی افزون شود
وز بخیلی بی خرد ملعون شود
در سخاوت کوش اگر داری غنا
تا فزاید آب رویت در سخا
هر کرا بر خلق بخشایش بود
آب روی او در افزایش بود
باش دایم بردبار و با وفا
تا بروی خویش بینی صد صفا
تا بماند رازت از دشمن نهان
سر خود با دوستان کمتر رسان
تا نگردی پیش مردم شرمسار
آنکه خود ننهاده باشی برمدار
ای برادر پرده مردم مدر
تا ندرد پردهات شخص دگر
بر هوای دل مکن زینهار کار
تا نیارد پس پشیمانیت بار
قدر مردم را شناس ای محترم
تا شناسند دیگران قدر تو هم
تا زبانت باشد ای خواجه دراز
دست کوته دار و هر جانب متاز
هر کرا قدری نباشد در جهان
زنده مشمارش که هشت از مردگان
از قناعت هر کرا نبود نشان
کی توانگر سازدش ملک جهان
بر عدوی خویش چون یابی ظفر
عفو پیش آور زجر مش درگذر
دایما میباش از حق ترسکار
بایش نیز از رحمتش امیدوار
با تواضع باش و خو کن با ادب
صحبت پرهیزکاران میطلب
بردباری جوی و بی آزار باش
تا که گردد در هنر نام تو فاش
همچو تریاقند دانایان دهر
قاتلانند جملهٔ نادان چو زهر
مردم از تریاق مییابد نجات
خود کسی از زهر کی یابد حیات
صبر و حلم و علم تریاق دلند
حرص و بغض و کینه زهر قاتلند
فخر جمله کارها نان دادنست
در بروی دوستان بگشادنست
گرچه دانا باشی و اهل هنر
خویشتن را کمتر از نادان شمر
با تو گویم بشنو ای اهل تمیز
چون بکار خویش حاضر بودهٔ
آب روی خویش را افزودهٔ
از سخاوت آب روی افزون شود
وز بخیلی بی خرد ملعون شود
در سخاوت کوش اگر داری غنا
تا فزاید آب رویت در سخا
هر کرا بر خلق بخشایش بود
آب روی او در افزایش بود
باش دایم بردبار و با وفا
تا بروی خویش بینی صد صفا
تا بماند رازت از دشمن نهان
سر خود با دوستان کمتر رسان
تا نگردی پیش مردم شرمسار
آنکه خود ننهاده باشی برمدار
ای برادر پرده مردم مدر
تا ندرد پردهات شخص دگر
بر هوای دل مکن زینهار کار
تا نیارد پس پشیمانیت بار
قدر مردم را شناس ای محترم
تا شناسند دیگران قدر تو هم
تا زبانت باشد ای خواجه دراز
دست کوته دار و هر جانب متاز
هر کرا قدری نباشد در جهان
زنده مشمارش که هشت از مردگان
از قناعت هر کرا نبود نشان
کی توانگر سازدش ملک جهان
بر عدوی خویش چون یابی ظفر
عفو پیش آور زجر مش درگذر
دایما میباش از حق ترسکار
بایش نیز از رحمتش امیدوار
با تواضع باش و خو کن با ادب
صحبت پرهیزکاران میطلب
بردباری جوی و بی آزار باش
تا که گردد در هنر نام تو فاش
همچو تریاقند دانایان دهر
قاتلانند جملهٔ نادان چو زهر
مردم از تریاق مییابد نجات
خود کسی از زهر کی یابد حیات
صبر و حلم و علم تریاق دلند
حرص و بغض و کینه زهر قاتلند
فخر جمله کارها نان دادنست
در بروی دوستان بگشادنست
گرچه دانا باشی و اهل هنر
خویشتن را کمتر از نادان شمر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در بیان پنج چیز که آبروی را بریزد
گوهر بعدی:نصایح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.