هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، درخواست شراب و عشرت را به عنوان نمادی از عشق و رهایی از غم بیان می‌کند. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند جام شراب، زلف یار و چشم خونریز، به دنبال رسیدن به حالتی از وجد و شادی است. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند بهشت و زاهد خشک نیز دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های شراب‌خواری است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸

بده ساقی آن جام لبریز را
بده بادهٔ عشرت انگیز را

می ء ده که جانرا برد تا فلک
درد کهنه غربال غم بیز را

چه پرسی زمینا و ساغر کدام
بیک دفعه ده آن دو لبریز را

گلویم فراخست ساقی بده
کشم جام و مینا و خم نیز را

اگر صاف می می نیاید بدست
بده دردی و دردی آمیز را

در آئینهٔ جام دیدم بهشت
خبر زاهد خشگ شبخیز را

پریشان چو خواهی دل عاشقان
برافشان دو زلف دل آویز را

بشرع تو خون دل ما رواست
اشارت کن آن چشم خونریز را

چه با غمزهٔ مست داری ستیز
بجانم زن آن نشتر تیز را

دل فیض از آن زلف بس فیض دید
ببر مژده مرغان شبخیز را
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.