هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند قامت بلند، زلف سیاه، خال زیبا، و لبهای شیرین، عشق و شیفتگی خود را بیان میکند. همچنین، شاعر از تأثیر عمیق معشوق بر خود میگوید که حتی باعث میشود او از مسجد و محراب نیز بگذرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعارههای شاعرانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند گذشتن از مسجد و محراب ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۰
بالا بلائی قامت قیامت
شمشاد را کو این قد و قامت
در شام زلفت خورشید تابان
پنهان در آن شب روز قیامت
چو گان شد آن زلف بر خال یعنی
بردی زخوبان کوی کرامت
زان غمزه گویم با چشم و ابرو
سحری سراپا چشمی تمامت
آن دل که باشد درشام زلفت
دیگر نخواهد صبح قیامت
شیرین لبانی شکر دهانی
آرام جانی ای جان غلامت
آیی بر من روح روانی
برخیزی از جا شور قیامت
در جلوه آمد ای فیض آن یار
بگذر زمسجد بگذار امامت
بگذر زمحراب بنمود ابرو
بگذارد آن را افراخت قامت
شمشاد را کو این قد و قامت
در شام زلفت خورشید تابان
پنهان در آن شب روز قیامت
چو گان شد آن زلف بر خال یعنی
بردی زخوبان کوی کرامت
زان غمزه گویم با چشم و ابرو
سحری سراپا چشمی تمامت
آن دل که باشد درشام زلفت
دیگر نخواهد صبح قیامت
شیرین لبانی شکر دهانی
آرام جانی ای جان غلامت
آیی بر من روح روانی
برخیزی از جا شور قیامت
در جلوه آمد ای فیض آن یار
بگذر زمسجد بگذار امامت
بگذر زمحراب بنمود ابرو
بگذارد آن را افراخت قامت
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.