هوش مصنوعی: این متن به مقایسه‌ی زهد خشک و عشق می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق به معشوق و مستی ناشی از آن، ارزشمندتر از بهشت و نعمات آن است. شاعر زهد خشک را بی‌مایه می‌داند و عشق را سرشار از گوهرهای معنوی می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و عشق ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب تلقی شود.

غزل شمارهٔ ۲۳۸

غرور خشکی زهد ار دماغ تر دارد
بیا که مستی ما نشأه دیگر دارد

بهشت و خلد و نعیمش کی التفات افتد
کسی که حسن رخ دوست در نظر دارد

بهشت یکطرف و عشق یک طرف چو نهند
غلام همت آنم که باده بر دارد

بسنگلاخ نگردیم همچو زاهد خشک
به بحر عشق در آئیم کان گهر دارد

نهال زهد اگر سدره گردد و طوبی
درخت عشق جمال حبیب بر دارد

ز زهد خشک لقای حبیب نتوان چید
درخت عشق بود آنکه این ثمر دارد

درا بحلقهٔ ما فیض و زهد را بگذار
که ذوق صحبت ما لذت دگر دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.