هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و شوریدگی سخن می‌گوید. شاعر از تأثیر عمیق عشق بر روح و روان خود می‌نویسد، عشقی که هم زهد و تقوا را زیر سؤال می‌برد و هم رندی و بی‌پروایی را به نمایش می‌گذارد. او از سوختن در آتش عشق، از دست دادن صبر و آرامش، و فتنه‌انگیزی‌های آن می‌گوید. همچنین، به قدرت عشق در نابودی دشمنان و تبدیل عصا به اژدها اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر عشق را نیرویی می‌داند که جان‌فشانی در راه آن ارزشمند است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'شیر مست عشق' و 'فتنه‌انگیزی' نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۳

آمد شبی خیالش در صدر سینه جا کرد
در مسجد خرابی بتخانه‌ای بنا کرد

از دل ببرد صبر و از جان گرفت آرام
از سر ربود هوش و در سینه کارها کرد

حرفی ز عشقم آموخت ز آن آتشی بر افروخت
کز پای تا سرم سوخت بس شور و فتنها کرد

هم زهد کرد غارت هم رندی و بصارت
با دین و دل چها کرد با خشک و تر چها کرد

گفتی ترحمی کن بر جان ناتوانم
گفتا که عشق هرگز بخشید یارها کرد

من شیر مست عشق در بیشهٔ فتاده
کی تر ز خشک یا تریا هرّ زبّر جدا کرد

با آن عصای موسیم آن دم که اژدها شد
فرعون و قصر او را یک لحظه ز ابتدا کرد

طوفان نوح دیدی چون شست نقش کفار
زان آب عشق بگذشت اغیار را فنا کرد

فیض ار تو مرد عشقی از دل بر آرهوئی
هوئی که چون بر آری جانرا توان فدا کرد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.